پارت۹( من عاشق کدوم بشم ) غلط دیکته دیدید معذرت
از زبان رین *
قرار با پیرس تموم شده بود که جین اومد جلوم...
جین :سلام گربه کوچولو نظرت چیه الان ی مرد واقعی رو امتحان کنی
رین: عالیه ولی اون مرد واقعی که میگی کجاست؟
جین : بیا بریم پیشی
کنارش راه افتادم که ی گل قرمز بهم داد
جین: دیدم که از رنگ قرمز خوشت میاد برات گرفتم پیشی ...
بعد یکم بحث باهاش و ی شام خوبی که مهمونم کرد رفتم بخوابم تو خونم عجیبه کیم تا الان کاری نکرده بود او م پسره رادی ، رودی ، ردی، نمیدونم هر خریم که بود هنوز کاری نکرده ... گرفتم خوابیدم همین که صبح بیدار شدم صدای در خونه اومد رفتم در رو باز کردم گارف بود ...
گارف : خب فکر کردم شاید صبح زود زمان خوبی باشه ... ی گل زرد داد بهم ... بر خلاف انتظاراتم زیبا بود... منو برو ماهی گیری خیلی وقته این کار رو نکرده بودم خوب بود و این قرار هم تموم شد که رادی اومد کنارم که کیم رو پشت درختا دیدم ...
رادی : زیبا ... شدی ... بیا بریم هرچه سریع تر تمومش کنیم
رین : تو گفتی منو از دست اونا خلاص میکنی
رادی: مطمئن باش که رو قولی که دادم نمی زنم... خب تو میخوای چیکار کنی ؟
رین : اولین کسی هستی که تو این دو روز ازم پرسیده میخوای چیکار کنی ...
رادی : خب این قرار تو ام هست ...
رین : بریم ندر
رادی: مطمئنی؟
رین : من خیلی رفتم اونجا اونحا رو خوب میشناسم ... و ندرایت نیاز دارم
رادی : فکر ندارم بزارم ی دختر تنهایی بده اونجا که یهو زیر پاش یخ زد و سر خورد و افتاد تو دریاچه که شنا کنان اومد بالا ی بلیز جذبه مشکی تنش بود که یا این اتفاق بیشتر بهش چسبید و کل عضله هاش رو بیشتر نمایان کرد ...
رین: خوبی ؟
رادی : اره خوبم ولی تو تعادلت رو خوب حفظ کردی جین راست میگفت واقعا ی گربه ای
اومد کامل جلوم ۱۰ سانت ارم بلند تر بود و از نظر هیکل یکم از ارن هیکلی تر بود یا به خاطر این بود که خیس بود نمیدونم یکم قرمز شدم ولی سریع جمعش کردم
رین : خب بیا بریم
رفتیم و برگشتیم که ارن رو دیدم
رین : ارن سلام ...
ارن : تموم شدن ؟
رین : اره ...
ارن : خب نوبت منه ...
رین : چی ؟
ارن : تعریف میکنم ... دوست داری چیکار کنیم ؟
رین : خب نزدیک شبه ...
ارن : رینه همیشگی میخوای بری بالای سخره آسمون رو تماشا کنی ...
رین : منو خیلی خوب میشناسی ...
ارن : وضیفمه ... و ی سیب گرفت سمتم که ازش گرفتم
رادی : هی ... رین ... امروز به من خیلی خوش گذشت اگه خواستی میتونیم بعدا هم این کارو کنیم ...
رین : ببینیم چی میشه
رادی : و ی چیز دیگه ...
ی گل قرمز پر رنگ گذاشت لای موهام ...
سر تکون داد و رفت ... کیم تو اون چند تا یکم کمک کرده بود خب تو گارف ی پیرانا انداخت تو آب تو جین با تی ان تی جین رو کشت و اون قضیه یخ زدن زیر پای رادی سیب رو ی گاز زدم ...
ارن : از اون پسره خوشم نمیاد ...
رین : تو از هیج پسری خوشت نمیاد
#افمائو
قرار با پیرس تموم شده بود که جین اومد جلوم...
جین :سلام گربه کوچولو نظرت چیه الان ی مرد واقعی رو امتحان کنی
رین: عالیه ولی اون مرد واقعی که میگی کجاست؟
جین : بیا بریم پیشی
کنارش راه افتادم که ی گل قرمز بهم داد
جین: دیدم که از رنگ قرمز خوشت میاد برات گرفتم پیشی ...
بعد یکم بحث باهاش و ی شام خوبی که مهمونم کرد رفتم بخوابم تو خونم عجیبه کیم تا الان کاری نکرده بود او م پسره رادی ، رودی ، ردی، نمیدونم هر خریم که بود هنوز کاری نکرده ... گرفتم خوابیدم همین که صبح بیدار شدم صدای در خونه اومد رفتم در رو باز کردم گارف بود ...
گارف : خب فکر کردم شاید صبح زود زمان خوبی باشه ... ی گل زرد داد بهم ... بر خلاف انتظاراتم زیبا بود... منو برو ماهی گیری خیلی وقته این کار رو نکرده بودم خوب بود و این قرار هم تموم شد که رادی اومد کنارم که کیم رو پشت درختا دیدم ...
رادی : زیبا ... شدی ... بیا بریم هرچه سریع تر تمومش کنیم
رین : تو گفتی منو از دست اونا خلاص میکنی
رادی: مطمئن باش که رو قولی که دادم نمی زنم... خب تو میخوای چیکار کنی ؟
رین : اولین کسی هستی که تو این دو روز ازم پرسیده میخوای چیکار کنی ...
رادی : خب این قرار تو ام هست ...
رین : بریم ندر
رادی: مطمئنی؟
رین : من خیلی رفتم اونجا اونحا رو خوب میشناسم ... و ندرایت نیاز دارم
رادی : فکر ندارم بزارم ی دختر تنهایی بده اونجا که یهو زیر پاش یخ زد و سر خورد و افتاد تو دریاچه که شنا کنان اومد بالا ی بلیز جذبه مشکی تنش بود که یا این اتفاق بیشتر بهش چسبید و کل عضله هاش رو بیشتر نمایان کرد ...
رین: خوبی ؟
رادی : اره خوبم ولی تو تعادلت رو خوب حفظ کردی جین راست میگفت واقعا ی گربه ای
اومد کامل جلوم ۱۰ سانت ارم بلند تر بود و از نظر هیکل یکم از ارن هیکلی تر بود یا به خاطر این بود که خیس بود نمیدونم یکم قرمز شدم ولی سریع جمعش کردم
رین : خب بیا بریم
رفتیم و برگشتیم که ارن رو دیدم
رین : ارن سلام ...
ارن : تموم شدن ؟
رین : اره ...
ارن : خب نوبت منه ...
رین : چی ؟
ارن : تعریف میکنم ... دوست داری چیکار کنیم ؟
رین : خب نزدیک شبه ...
ارن : رینه همیشگی میخوای بری بالای سخره آسمون رو تماشا کنی ...
رین : منو خیلی خوب میشناسی ...
ارن : وضیفمه ... و ی سیب گرفت سمتم که ازش گرفتم
رادی : هی ... رین ... امروز به من خیلی خوش گذشت اگه خواستی میتونیم بعدا هم این کارو کنیم ...
رین : ببینیم چی میشه
رادی : و ی چیز دیگه ...
ی گل قرمز پر رنگ گذاشت لای موهام ...
سر تکون داد و رفت ... کیم تو اون چند تا یکم کمک کرده بود خب تو گارف ی پیرانا انداخت تو آب تو جین با تی ان تی جین رو کشت و اون قضیه یخ زدن زیر پای رادی سیب رو ی گاز زدم ...
ارن : از اون پسره خوشم نمیاد ...
رین : تو از هیج پسری خوشت نمیاد
#افمائو
- ۱.۷k
- ۰۳ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط